محل تبلیغات شما

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک بخون جگر شود



چقدر  رویا دارم

کاش میشد

کاش همه چی درست میشد

کاش یه وام گنده داشتم همه چی رو درست میکردم

جای خوب واسه دایی پیدا میکردم

خونشون تکمیل میشد

خونمون درست میشد 

دندونای آنو رو درست میکردیم

صورت آیسو رو لیزر میکردیم

واسه مهدیه هم کار درست میکردیم

یه خونه حیاط دار میخریدیم سگ یا گربه میاوردیم و دایی باهاش بازی میکرد و اینقدر بیقرار نبود

یه کار و بار راحت تر راه میانداختیم


میرفتیم سر زندگیمون 

و.

کار میکردم و میکرد شب و روز 

وامو پس میدادیم 

کنار هم میشد 

همه با هم 

 آره کاش میشددددد


میدونم فایده ای نداره

اما باید بگم

باید بگم تا خالی بشم

خدا لعنتتون کنه همه کسایی که باعث و بانی این اوضاع هستید از اون اول اولیش تا همه

به اندازه کافی مشکل داشتیم به اندازه کافی پول کم داشتیم

عقب بودیم دور بودیم 

صبوری  کردم دارم میکنم به امید آینده به امید بهتر شدن همه چیزاما چه فایده

ای وایییی امیدهای بسیارمممم

خدا همتونو هزار بار زنده کنه آتیشتون بزنه

به خاطر بغض من و هزار هزار آدم مثل من 

به خاطر پدر مادرایی که نگران آینده بچه هاشونن

به خاطر پدرهایی که دست خالین جلوی خانوادشون

بخاطر همه



آیا  بر ما اثر دارد 

ندارد 

هیچ کدامممم

امروز داروخونه سوزن های مخصوص آمنیوسنتزش تموم شد

تو تهرانم پیدا نمیشه چون از خارج وارد میشده

حالا استادمون میگه مجبورم از بزرگترین سوزن مخصوص اسپاینال استفاده کنم که برای بی حسی موقع جراحی کمر به پایین بی حس میشه 

که اونم اگه بیمار چاق باشه اصلا به رحم نمیرسه چه برسه به آب دور بچه که نمونه گیری بتونیم انجام بدیم

احتمال خطا میره بالا

ینی چی باید بگم نمیدونم 


امروز نرفتم شهرمون

موندم خوابگاه چون فردا هم کشیکم

یه صبح تا ظهری اومدیم بخوابیما از بس ابن خدمه شلوغ کرد اعصابم خورد شد

حالا فهمیدم شکستن چرخ جارو برقی کار کیه

آخه تو خونه خودتونم اینطوری جارو برقی بلند میکنید

چرا ما اینطوری هستیم

من دیدم اینا رو 

همینطوری آب رو هدر میدن

مواد شوینده زیاد میریزن

براشون اهمیتی نداره

اصلا من کاری به هزینش ندارم بابا اسرافه

اب آلوده میشه

درسته شغلتون سخته کم درآمده 

چی بگم کیه که از شرایط موجود راضی باشه هیچ کس


چرا هیجکس منو نمیخونه یه نظر بذاره

میدونم کم مینویسم همشم تلخ مینویسم 

اما چه کنم دور و برم اینطوریه

دیروزا یه خانم افغانی 17ساله اومد درمانگاه بدبخت بچه دومشو بیست هفته باردار بود

بدون هیج سونو و آزمایش ساده چه برسه به غربالگری

حالا چرا اومده  بود درمانگاه حامله های پر خطر 

چون بچه اولش سیروز کبدی داشت بچه یک سال و نیمه

و نسبت فامیلی با شوهرش داشت اومده بود برای مراقبت

اما خیلی دیر

دمپایی پاش بود تو این سرما 

حالا این میرفت سراغ مشاوره ژنتیک و اکوی قلب جنین آیا

 بدون دفترچه بیمه 

همش تقصیر اون شوهرای عوضیشونه

دعواش کردم که تو مگه پول دوا و درمون اون اولی رو داری که باز حامله ای 

میگه چکار کنم یهو شد دیگه 

به همین راحتی

به قول یکی از کمکی های بیمارستان(خانم خدمه) بچه درست کردن که کار نداره کار ده دقیقه هست

یکم مراقبت کنید خب

وسائل جلوگیری رو هم که از خونه بهداشت جمع کردن

فکر کنید دیگه کی میره پول بده بخره با این اوضاع

شمارشو گرفتم بشه یه کمکی بهش بکنم 

اما برفرض هم اینم مشکل دار باشه دیگه اجازه سقط قانونی بهش نمیدن که



یه فیلم خوب دیدم

خیلی گریه کردم

چرا قبول نکرد زنده بمونه 

چرااا

اون جملشو دوس داشتم که گفت اگه تو سالم بودی اصلا به من نگاه نمیکردی من دختری بودم در حال سرو قهوه و چایی و تو حواست به دخترای بلوند با پاهای کشیده و جذاب بود

گفت اره واقعا بی شعور بودم 


یه موقع میشه تخمشو ملخ میخوره

یه موقع هم مثل الان نزدیک امتحانی وفورش شده

خواستگار و میگم 

اخه چه وقته این تعداد خواستگاره 

با هم 

خلاصه کار بجایی رسیده یارو منو سوار ماشینش کرده که از پسرش واسه من خواستگاری کنه

اونم چند ساله 

 24ساله 

منم گفتم عقد کردم نامزد دارم 

عکسشو نشون داد خوشتیپ بود و فنچ البته 

همون 23 چهار میخورد

چرا فکر کرد من تو اون رنج سنی  هستم 

خلاصه از اون.  در رو ها بود خود بابا هه میگفت کلی دوست دختر داره چون نگرانش بود دنبال زن میگشت براش

میخواست من بزرگش کنم تربیتش کنم خخخخخ 

حالا من وسط اون خواستگار و حالا امروز استادم منو تو راه پله دیده میگه متولد چند بودی.  خونتون کجاست 

باشه خیلی هم خوب خدافظ 

اینم قیافه من


کشیک خلوته

اما نیتوتم بدرسم 

آخه سرم درده 

خداااااا

نتونست بمونه.  دلش از صدام خسته شد زود 

نتونست نمیخواست 

فقط آروزمه اون هر جاست با هر کی شب بخوابه آروم 


میرفتو نگاهش  نیوفتاد به چشمام یه بارم

بی وفایی کرد و رفت .نموند 

قلب عاشق منو سوزوند

نفرینش نمیکنم شاید شبیه من اونم  یه عاشقه ولی این  حق من نبود

چقدر سوک میخونه


دارم برمیگردم خوابگاه

شاید اونجا بشه بهتر بدرسم

طبق معمول نبودن چی شد دوباره افتادم وسط 

آخه صندلی جلو تعلق گرفت به جناب هاپو خان

که البته از قبل رزرو کرده بودن

اما من فکر کنم نفر دوم بودم با شایدم نبودم اما بهر حال افتادم وسط و کنارم هم یه آقایی نشسته

خلاصه تو راه داشتیم از گرما میمردیم

که جناب راننده یادتون افتاد اوه خبری.  سر و صدایی از هاپو نیست

حیوونی تو سبدش کز کرده 

دیگه لطف کردن کولر روشن کردن

اما باز صدایی نمیاد

نگرانشه هی سر سبد رو برمیداره ببینه حیوون زنده هست یا نه 

مطمئنم اگه هاپو جان یا بهتره بگم خان نبود خبری از کولر هم نبود

کولر خراب بود

خلاصه خندم گرفته کلی

واقعا جای تبریک داره این همه رعایت حقوق حیوانات

البته اینم بگم من اصلا ناراحت نیستم

خودم خیلی سگ دوس دارم 

اما با نگهداری تو آپارتمان موافق نیستم البته از نوع صد و پنجاه به بالاش اوکی هستا

چون واقعا نیاز به فضای باز داره وگرنه افسرده میشه

خلاصه همین

چقدرم خوشگله 

قبل سبدش و دیدم


از همه چی خسته شدم

حوصله ندارم

به همه چی مشکوکم

میخوام بزنم زیر همه چی 

شرایط بهتر نمیشه 

چطوری میخواد تو این اوضاع مملکت شرایطم رو انجام بده

نمیشه. شاید پارسال میشد امسال دیگه نمیشه

پول خودمم که خرج کرد.  ینی میخواد خرج کنه 



تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها