یه موقع میشه تخمشو ملخ میخوره
یه موقع هم مثل الان نزدیک امتحانی وفورش شده
خواستگار و میگم
اخه چه وقته این تعداد خواستگاره
با هم
خلاصه کار بجایی رسیده یارو منو سوار ماشینش کرده که از پسرش واسه من خواستگاری کنه
اونم چند ساله
24ساله
منم گفتم عقد کردم نامزد دارم
عکسشو نشون داد خوشتیپ بود و فنچ البته
همون 23 چهار میخورد
چرا فکر کرد من تو اون رنج سنی هستم
خلاصه از اون. در رو ها بود خود بابا هه میگفت کلی دوست دختر داره چون نگرانش بود دنبال زن میگشت براش
میخواست من بزرگش کنم تربیتش کنم خخخخخ
حالا من وسط اون خواستگار و حالا امروز استادم منو تو راه پله دیده میگه متولد چند بودی. خونتون کجاست
باشه خیلی هم خوب خدافظ
اینم قیافه من
درباره این سایت